جدول جو
جدول جو

معنی خط گذار - جستجوی لغت در جدول جو

خط گذار
(پُ کَ دَ / دِ)
کاتب. (ناظم الاطباء). قلمزن. (از آنندراج) ، نیزه داری که نیزۀ کوچک در دست گیرد. (ناظم الاطباء). خطی گذار. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
خط گذار
خامه زن (خامه قلم)، نیزه ور
تصویری از خط گذار
تصویر خط گذار
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پی گذار
تصویر پی گذار
پی گذارنده، پایه گذار، بنیان گذار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تخم گذار
تصویر تخم گذار
جانوری که تخم بگذارد و به وسیلۀ تخم تولیدمثل کند
فرهنگ فارسی عمید
(اَ یَهْ)
که تخم نهد. مقابل زاینده. صفت جانورانی که تخم گذارند. مقابل زنده زا: (گویچه های سرخ خون) در مهره داران تخم گذار، بیضی شکل و دارای هسته اند. (جانورشناسی عمومی تألیف فاطمی ص 188)
لغت نامه دهخدا
(پَ / پِ بُ دَ / دِ)
نیزه گذار. نیزه زن. (یادداشت بخط مؤلف). رجوع به خطی در معنای نیزه شود
لغت نامه دهخدا
(گُ)
معبر آب. آبگذر
لغت نامه دهخدا
(خَطْ طِ حِ)
دائره ای که عزائم خوانان وقت عزائم خواندن برای حفظ بر گرد خود یا دیگری برکشند. خط مندل. (آنندراج) :
چو سادگیست که خال لب تو آخر کار
بگرد خویش چو هندو خط حصار کشید.
سلیم (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(خَطْ طِ غُ)
کنایه از خطی است که تازه ازرخسار نوجوانان دمد. (لغت محلی شوشتر نسخۀ خطی)
لغت نامه دهخدا
(اَ لَ دَ / دِ)
رجوع به حق گزار شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از حق گذار
تصویر حق گذار
داد گذار دادگر، سپاسگزار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خط جوار
تصویر خط جوار
گذر نامه
فرهنگ لغت هوشیار
پی گذارنده پایه گذار بنیان نهنده، قدم گذارنده، جای عبور محل گذاشتن قدم معبر: بساط ناصح تو پیشگاه باده و رود سرای حاسد تو پی گذار آتش و آب. (مسعود سعد)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شرط گذار
تصویر شرط گذار
مراهنٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از شرط گذار
تصویر شرط گذار
Stipulator
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از شرط گذار
تصویر شرط گذار
stipulateur
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از شرط گذار
تصویر شرط گذار
規定者
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از شرط گذار
تصویر شرط گذار
شرط لگانے والا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از شرط گذار
تصویر شرط گذار
শর্তপ্রণেতা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از شرط گذار
تصویر شرط گذار
ผู้กำหนดข้อกำหนด
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از شرط گذار
تصویر شرط گذار
anayetoa masharti
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از شرط گذار
تصویر شرط گذار
şart koyan
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از شرط گذار
تصویر شرط گذار
Stipulator
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از شرط گذار
تصویر شرط گذار
той, хто встановлює умови
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از شرط گذار
تصویر شرط گذار
규정자
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از شرط گذار
تصویر شرط گذار
penetap syarat
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از شرط گذار
تصویر شرط گذار
शर्त लगाने वाला
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از شرط گذار
تصویر شرط گذار
stipulator
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از شرط گذار
تصویر شرط گذار
договаривающийся
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از شرط گذار
تصویر شرط گذار
estipulador
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از شرط گذار
تصویر شرط گذار
stipulatore
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از شرط گذار
تصویر شرط گذار
estipulador
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از شرط گذار
تصویر شرط گذار
订立者
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از شرط گذار
تصویر شرط گذار
ustalający warunki
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از شرط گذار
تصویر شرط گذار
מַתנֶה
دیکشنری فارسی به عبری